چی فک میکردم چی شد خدا جونم ....
چه خوش خیال بودم که فک میکردم میتونم بیخیال باشم ... بیخیال غم دنیا ... بیخیال غم آدما ... بیخیال هرچی غمه ... چه ساده بودم
چی فک میکردم چی شد ...
هرچی رفتم جلو و برنگشتم به پشت سرم نگاه کنم که غمو نبینم ولی زهی خیال باطل غم از من همیشه جلو تره ...
نمیدونستم تو استراحتگاه بعدی منتظرم نشسته ...
شروع بیخیالی ... شروع نشده باید بیخیالش بشم و تمومش کنم ...
حالا که غم با من دوست شده و اصرار داره این دوستی بین ما بمونه چاره ای ندارم جز اینکه باهاش دوست بشم ... شاید اینطور بهتر از فرار و انکار وجودش باشه ...
چی فک میکردم چی شد...
سلام.وای تو چرا اینقد غمگینی.اصلا فک نمیکردم اینجوری باشی.بگوئ چرا صدایی ازت در نمیومد.
داداشیــــــــــــــــــــ ...
پروردگارا! به من بیاموز دوست بدارم کسانی را که دوستم ندارند، گریه کنم برای کسانی که هیچگاه غمم را نخوردند، لبخند بزنم به کسانی که هرگز تبسمی به صورتم ننواختند، محبت کنم به کسانی که محبتی در حقم نکردند، عشق بورزم به کسانی که عاشقم نیستند
با سلام و احترام
ابتدا از ابراز محبت شما کمال امتنان را دارم حسب الامر فرمودید خدمت رسیدم و از خواندن مطالب زیبایت لذت بردم و از اینکه مطالب این حقیر مورد نظر و عنایت سرکار مقبول واقع شد بسیار خرسندم.منتظر حضور همیشگی شما هستم
ارادتمند شما سروش وصال
صدف
دوستت دارم...
بازنده منم که در را باز می گذارم شاید که بازگردی، دُزد هم که بیاید چیز مهمی برای بردن نمی یابد، مهم دلم بودم که تو.....بُردی.!!!
آخی چه خوشکل بود